پیچ و تاب زندگی...

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا ، مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من...

پیچ و تاب زندگی...

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا ، مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من...

دلم پره...!!!


تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت ، وقتی روشنی چشمهایت ،

در پشت پرده های مه آلود اندوه ، پنهان بود...


با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات ،از تنهایی معصومانه دستهایت ،

آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت،و در, گیر و دار ملال آور دوران زندگی ات، حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود ؟



سلام...البته بازم یه سلام بدون انرژی!!


یه وقتایی به یه جایی از زندگی که میرسی.یهو یادت میاد که باید بایستی!!!

حتی اگر امکانشم هست ,, توقف کامل!!!

باید مرورش کنی.مجبوری بهش فکر کنی.دست خودت نیست.ولی مدتام حسرت میخوری...

میخوای از سر شروع کنی نمیشه.نمیشه نمیشه....


اگه خودت داری گند میزنی به زندگی خودت حواست باشه دیگرانم هستن,

دیگرانی که _نگران_تک تک لحظه های تو هستن...!!

دیگرانی که براشون عزیزی و کوچکترین بی توجهی و بی حوصلگی تو آزارشون میده...!!!


آخه زندگیه!الکی که نیست...



زندگی چیزی نیست که لب
طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود ....



یه وقتایی هم وقتی داری میری دقیقا با خودت لجبازی میکنی و ادامه میدی...

تند و تند تر راه ها رو میری و با آدما می جنگی....


چقدر حس بدیه که آدم یه وقتایی انقدر تو منجلاب خودش داغون بشه که حتی چشماش همه  ی آدمای اطرافش رو تیره ببینه....نسبت به حسای اطرافیانش بدبین بشه و همه رو ترحم ببینه...

بعدشم بزنه زیر همه چی و به آدمای اطرافش بدبین بشه...


این چیزا کار عقل نیست....همشون از دل آدم سرمیزنه....

شاید خریت محض باشه...اما افسارش دست خود آدم نیست....!!!

کاش میشد وقتی دلت داره غلط میره....جلوش رو بگیری....!!!

اونوقت حسرتی وجود نداره....!!!

اونوقته که وقتی حسرتا رو خوردی و همه چی تموم شد...میگی از من بعید بود که انقدر تند برم...

میگی من چی شده بودم که اینطوری همه  چی رو به هم ریختم...!!؟؟!


دیگه حتی حسرت هم فایده ای نداره....!!!

هرچند بازم آخرش همه چی سر همون "دلت" خراب میشه....!!!



دلم خیلی پره...

ازخودم,,ازخودم ,,,خودم...

از این سیاهی آسمان شهر

از این اقتصاد بیمار و بدهی و بدقولی ها 

از مذهب سطحی و فقط ,پوسته ای مردم 

ازمدیران سفارشی

از سیاست مداران مقدس حال بهم زن

از دلار نمیدونم چند هزار

 از جوانان تحصیل کرده بیکار


از قحط و الرجال و آقا زاده های دارای 5 شغل

از رساله خواندن موقع پس دادن گزینش برای رسمی شدن

از نسبت پرسیدن های برادران زحمتکش بسیجی

و بیشتر از خودم , از خودم....



و اینکه...

سهم من تو این روز ها از خدا کم شده,,

باید بتونیم خدا رو جاری تر از اونچه که تا حالا بوده برای زندگی تصور کنیم

هر چیز که هست,

هر قاعده ای,

هر اتفاقی,

هر لحظه,

خدا نیروی حرکت توئه

خدا خالق قوانین حاکم بر این دنیاست

خدا رو محدود به زمان ترس و احتیاج نکنیم گرچه اونموقع بیشتر حسش می کنیم


با صد هزار جلوه برون آمدی که من

با صد هراز دیده تماشا کنم تو را




نظرات 69 + ارسال نظر
seyyed 29 بهمن 1391 ساعت 00:02 http://hossein72t.blogfa.com/

سلام آهنگ که خیلی خیلی قشنگه من دوسش دارم خیلی هم دوسش دارم همشم حفظم
خب یه چیز دیه اهنگ خیلی خیلیقشنگ هه

سلام...!!!

بله قشنگه چون به درخواست شما بوده...!!!
بازم مرسی...!!!
برو کوشولو...!!!هان خیلی قشنگه...

سلام
دل نوشته بسیار قشنگی بود
این روزا دل همه پره عزیزم
از این که به وبلاگ منو دوستام اومدی ممنون
خوشحال میشم از وبلاگ شخصی من هم دیدن کنی

سلام...
اوهوم...خیلی...

خواهش.چشم وب خودتم میام سرمیزنم...
مرسی که شما هم اومدی...

پتیت 30 بهمن 1391 ساعت 20:51

سلام مینا
خوبی خواستم لینکت کنم اما نمیدونستم به جه اسمی
لطفا بگو با چه اسمی لینکت کنم
منو با این عنوان لینک کن
عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند
ممنونم دوست خوبم

سلام.
به اسم عنوان وبم دیگه...مرسی...!!!

چشم...!!!قربون شما...

من 30 بهمن 1391 ساعت 22:04 http://www.shamayeel.persianblog.ir

سلام خوندم امیدوارم بهتر شی به روزم سر بزنید

سلام.
ممنونم...!!!
چشم...

تنهای خسته 1 اسفند 1391 ساعت 23:15

سلام

خیلی زیبا بود و حرف دل..حالا چرا اینجور؟طوری شده؟

سلام...
مرسی...
نه چیزی نشده...
پیش میاد دیگه...

seyyed 2 اسفند 1391 ساعت 23:35 http://hossein72t.blogfa.com/

ســــــــــــــــــــــــــــلوووووووووـــــــــــــــــــــــــــــــــممم
من فقط در مورد آهنگ نظر مدم خیلی قشنگه
خب حس ترحم من خو خیلی زشتش مدارم خیلی خیلی
حواست باشه دیگرانم هستن. خب تو این دورو زمونه از 10 نفر 7 نفرشون مخوان بخوری زمین از همه لحاظ از نظر درسی گرفته تا چیزای دیگه ولی مهم میدونت چیه از 10 نفر 3 نفر هستن که مخوان به درجات عالی برسی و تو زندگیت موفق باشی و کلا براشون مهمت این دیگرون مهمن
مثلا من ممکنه با یه نفر ابراز دوستی کنم ولی چون معدلش نیم نمره بیشتر من شده از حسادت میمیرم و مخوام یجا حالش گرفته شه
خب چرتو پرت پر گفتم یا علی

سلام.
ای بابا....اهنگا عوضش میکنمااااااااا

درسته...
مهم همون 3نفر هستن...
آدم اگه یکی عزیزم تو زندگیش داره باید بخاطر اون خودشو محکم بگیره...

تو خو استاد چرت و پرت گفتنی پسرم!!!(شوخی)
مرسی...!!یاعلی..

ر.س 3 اسفند 1391 ساعت 13:21

سللام مینا..خوبسسسسی؟!بوخشت دیر شد..پستتو خونده بودما..
پستت خش بود..یه جورایی حال اکثرمونه..
آره درست مگی همشون کار دل و احساسات ادمه..
یه چیز دیگه که به دلم نشست این بود که گفتی باید حواسمون باشه به دیگرانی که نگران لحظه های ما هستن..واقعا همینطوره وقتی ما آدمایی داریم که نگرانشون هستیم مطمئنا آدماییم هستن که نگرانمونن و باید حواسمون بهشون باشه..مثل تو که نگران منی خیلی!!!!

پاراگراف آخرتم خیلی غشششنگ بود..
درد هممونه که خدارو اکثرا وقت احتیاجمون یاد مکنم..
.
کاری باری؟!!!!!!
نازم شی..فییییییییلا.

سلام.
شما خوبسسسسسسست آغا؟
مرسی .اوهوم اگر دل و احساساتمون کاره ای نبود مسلما راحت تر میتونستیم پیش بریم...

آره این دیگران خیلی مهم هستن...!!!
بیا .دوباره من یه بحثی کردم تو اعتما به سقفت زد بالا...
آخه وقتی فرزانه رو دارم چرا نگران تو بشم؟

آره ما آدما خیلی بی چشم و روییم و.قتی که بهش احتیاج داریم از سرو کولش بالذا میریم اما یه سری وقتا برامون عادیه.
واقعا خجالت داره...


غربانت که سرزدی...
یاعلی.///

فرزانه 3 اسفند 1391 ساعت 14:15

ســــــــــــــــــــــــــــــــلام مینا جونیم خوفی؟
ما که در مورد پستت با مسیج کلی حرف زدیم. بازم اومدم
قربون دل پر حاجیمون بشیم.
از سلامای بی انرژی هست که مقدمه ایه برای انرژی دار شدن دیگه

مینا زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود را هروقت می خونم یادمو تو میاد که سال دوم و سوم دبیرستان توی کتابات مینوشتی...
آخییی چه حسی داشتی جوونیات
می گفتی جمله قشنگیه. من هر چی فکرش میکردم نمیفهمیدم یعنی چه لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
درست میگی زمانیکه ما ها بی حوصله میشیم و با بی حوصلگی هامون و بی توجهی هامون زندگی را برای بقیه تلخ میکنیم. با سردی هامون خوشی را از بقیه میگیریم.

خیلی پستت را دوست داشتم چون قشنگ همه ی دلنوشته ات را فهمیدم و حسش کردم.

مینا جدی همینطوره من وقتی تو ناراحت و بی حوصله بشی کلی دلم میگیره و بی انرژی میشم.
وقتی هم که با انرژی و عشق زندگی میکنی انگار عشق اومده توی زندگیم. اونشب گفتی از عید می خوای یه کم عوض بشی یه حس خوبی اومد توی وجودم

در مورد حضور خدا هم توی زندگیمون میدونم همه ی دلگرفتگی هامون و حسای بدمون به خاطر این هست که از خدا دور افتاده ایم. به قول تو فقط زمان مشکلات و سختی ها میریرم طرف خدا.
خیلی کم توی شادی هامون با خدا هستیم.
یه کتابی هست در مورد آشتی با خدا خیلی قشنگ و خوبه وقتی تمومش کردم میدم به تو بخونیش.
با خدا بودن سهم خدا را توی زندگیمون زیاد میکنه و ما را از پوچی و سر درگمی درمیاره.
به امید اینکه دل حاجیمون از پر بودن بیاد بیرون.



سلام.عزیزم...!!مرسی...خوبم....
اوهوم ما زیاد ازاین حرفا میزنیم...اما خودئت میدونی یه حسیه که زود هنگام تکرار میشه...بخاطر همین هردفعه هم بااینکه تکراریه گفتنش یه ارامش خاصی داره...!!!
ایشالهه.فهلا که انرژی ای نیست...!!!
اوهوم.یادمه راهنمایی که بودم این شعر سهراب رو خیلی دوست داشتم شعر کاملشو نوشته بودم تو دفترم ووقتی دلم میگرفت میخوندم...

حالا که فکرت تکامل یافته مفهمی یعنی چه؟

وای.دقیقا!باس ردی هامون خشوی رو از بقیه میگیریم...
مخصوصا منکه تو خونه و پیش خانوادم همیشه شوخم و میخندم وقتی دلم یه حس بدی داره همه شون میگن چته...یه حس بدیه.مخصوصا نوه هامون که ساکت میشن و با خودشون میگن مینا الان خیلی سگه!!
اصلا اون حس رو دوست ندارم.بخاطر همین الکی هم که شده خوش اخالاق میشم و میخندم
ولی خیلی بده که پیش نزدیک ترین های خانواده ات انکارش کنی...
منکه همیه انکارش میکنم.هرچی مامانم میگه چته؟میگم هیچیم نیست گیر دادیا...

آره دیگه.عیدم دیگه خونه تکونی دل رو داریم...
ولی...اخه عیدم برام تکراری شده...!!!

آخی.حتما بهم بده بخونمش...
مرسی خرکم!!

یوسف 3 اسفند 1391 ساعت 17:43 http://webgardtanha.blogfa.com/

سلام ، مرسی که سر زدی، وب جالبی داری، میام و میخونم
اما راجع به اون پست آخری که نوشته بودم :

آره هملت شکسپیر معرکه ست، خود مترجم زیر این قسمت توضیح مفصلی داده و گفته که حتی نیمی از زیبایی و قشنگی متن انگلیسیش رو نتونسته منتقل کنه
to be or not to be , that is the question
..... tis nobler in the mind, to die or



بودن یا نبودن ,,
مساله این است...

واقعا معرکه ست...!!!مرسی ازاینکه این متن خوب رو گذاشته بودی...

samane 4 اسفند 1391 ساعت 11:38 http://tanha-bodim.blogfa.com

slm mina
khobam
khobi?
chera nazarokam taeid namokoni?
haaan?

سلام.
خداراشکر...
منم خوبم...!!!

عسیسم نظری نیومده که تایید کنم خوووووووووووووووووووووووووووووووووووو

[ بدون نام ] 4 اسفند 1391 ساعت 16:26

سلام مینی
آره حالا که فکرم تعامل یافته میفهمشش

منم باید سعی کنم خش تر باشم. به خصوص با خانواده ام.

عیدم تکراری شده وقتی دلمون را خونه تکونی بکنیم از تکراری بودن بیرون میاد.
منکه بد جوری دلم و ... خاک گرفته. باید یه تکون اساسی به خودم بدم خیلی از فکرام و احساساتم و رفتارام و... باب میلم نیست:(

سلام.
مینی هم خودتی...!!!

اوه!!بیچاره تا حالا تکامل نیافته بوده...!!!
اوهوم.سعی بکن که خیلی وضعیتت داغو.نه...

نه.یه وقتایی از تکراری بودنم درنمیاد...

بله کمک کن داداش...

فرزانه 4 اسفند 1391 ساعت 16:27

اون نظر بالایی ما منه:)

بله خاناااااااااام....

جنبش اصلاح طلبی 5 اسفند 1391 ساعت 07:48

با سلام

وبلاگ جنبش اصلاح طلبی با مطالبی با عنوان
- دلیل اصلاح طلبی احمدی نژاد و مشایی
- نامه به علمای دین(12)
- اصلاح طلبی ادامه راه انبیاء
- رأی اصلاح طلبان مشایی نه خاتمی
- چرا باید به علمای دین نامه نوشت؟
- وظیفه اهالی جامعه ادبی، اقتصادی، حوزه های علوم دینی، دانشگاهی، فرهنگی، هنری، ورزشی در قبال جامعه
به روز می باشد.
لطفاً از مطالب فوق بازدید کرده و نظر خود را اعلام نمائید.
با تشکر

خلاصه مطلب" شروع جنبش اصلاح طلبی با ملاقات با علمای دین":
جریان انحصارطلب حاکم اکثر راه های ارتباط با مردم را به ناحق به انحصار خود در آورده است بطوری که از بعضی از راه ها نمی توان با مردم ارتباط برقرار نمود و از بعضی از راه های دیگر هم با مشکل می توان ارتباط برقرار نمود بنابراین از بهترین راه های موجود برای ایجاد ارتباط با مردم کمک گرفتن از روحانیت و استفاده از نفوذ آنها می باشد، پیشنهاد می شود نامه هایی خطاب به علمای دین بنویسیم و در آن به دلایلی از قرآن مبنی بر عدم مشروعیت ساختار نهادهای نظام و نادرستی عملکرد مسئولین نظام اشاره نمائیم و نظر روحانیت را در رابطه با مطالب فوق جویا شویم و از آنها بخواهیم بنابر وظیفه دینی خود مبنی بر امر به معروف و نهی از منکر(سوره هود آیه 116)، مردم را از کجی ها و کاستی های موجود آگاه نموده و از مسئولین بخواهند تا به انحصارطلبی های به ناحق پایان داده و ساختار نهادهای نظام را به منظور رفع مغایرت آنها با قانون اساسی اصلاح نمایند.

برای اینکه این کار بازتاب بیشتری داشته باشد پیشنهاد می شود نامه ها به تعداد معترضین تکثیر شده و تمامی معترضین بطور همزمان با در دست داشتن نامه به مساجد(و یا به منزل روحانیت) رفته و بعد از پایان نماز جماعت نامه ها را به امام جماعت مسجد و یا به روحانیت بدهند.


در ضمن:
- در صورت مسدود شدن وبلاگ جنبش اصلاح طلبی به نشانی زیر مراجعه نمائید
http://besharat50.blogfa.com



چه خوب....

چشم حتما سرمیزنم...

Critical Minds 5 اسفند 1391 ساعت 08:27 http://www.whatnow8.blogfa.com

من فکر می کنم ، خدا باوری و توسل به نیروی غیب بزرگترین علت عقب ماندگی ایران و مردم ان است .
در صورتیکه الان بهترین موقعیت هست که « انسان « ایرانی به خدا باوری شک کند ، چرا که همه خدا باور ها ، همه امکانات مملکت را در دست گرفته اند ، و چه گندابی درست کرده اند که نپرس .
این اهنگ هم بدجوری در یاس و نا امیدی و بی چاره گی و بدبختی گیر کرده است ، در جامعه ای که سر تا پا یاس ناامیدی و اه و ناله و نوحه و گریه و زاری ست این نوع اهنگ ها ، هر چه بیشتر انرا به عمق چاه جمکرانی و نجات دهنده ناموجود می کشاند.

ولی نظر من یه کم متفاوته...
نباید اونثد ربه باور هامون تکیه داشته باشیم که نشه واق بین باشیم.
اما اینکه خداباور نباشیم هم راه درستی نیست.
چون اساسا انسان طبعا خداباوره و میخواد به یکی بالاتر از خودش اعتماد کنه...و از اون بخواد که هدایتش کنه...
بنظرمن اصلا نیمشه که خدارو گذاشت کنار...

نمیشه گفت همه ی خداباورها مملکت رو در دست گرفتند...و دارن خرابش میکنن...!!!مملکگت ما خراب هست.اما بایه سری افکار و انسانیت های ضعیف یه وقتایی اداره میشه...!!!
ولی بااین وجود قبول دارم که به اسم دین داره خیلی چیزا با بی دینی و بی عدالتی پیش میره.و.!!!
بهرحال نباید جزء رو به کل تعمیم بدیم...!!!

اوهوم...

ر.س 5 اسفند 1391 ساعت 13:28

سلوووم
چشام درست داره میوینه؟!!!
نوشتی فرزانه؟!!!نا حتما اشتب تایپ کردی ..مخاستی بگی راضی خانم گل گلاب که فداش بشی ایشالا!!!مرسی مینا..اقه ابراز لطف نکن به من..شرمنده مشم..!!

سلام....!!!
بله درست درست...!!!

عزیزم اعتماد به سقفت زده بالاها...
مترسم یهو دوباره مریض ئخو هستی بدترم بشی...!!!
آخه من میدونستم تو یه باکیت هستا.
ولی حدس نمزدم اینجور شده باشی...!!!
خوب شد رفتی دکتر...حالا هم ازاین به بعد کنار من نمیشینی دست بهم نمزنی که مطمئنا بدجو.ر بیماریت واگیر داره...!!!
با منم تا میتونی هم کلام نشو//!!!

چه کنم من متعلق به آحاد دانشجویان هستم و بسسسسس

کیان 6 اسفند 1391 ساعت 19:06

سلام مینای عزیز...
چطوری تو؟حالت که مشخصه زیاد خوب نیست.
اما فقط همه همین رو میگیم که طبیعیه.
میناااااااا کتاب دالان بهشت رو که گفته بودی خوندمش...
وای منکه اصلا نمیتونستم دختره رو تحمل کنم.
ولی به نظرم علت جداییشون خیلی مسخره بود.
خیلی راحت میشد با یه حرف زدن حلش کرد./
ما آدما همه مون همینطوری هستیم.
یه وقتایی بهترین راه حل و آسون ترین رو فراموش میکنیم و میریم سمت لجبازی با خودمون.

مینایی خیلی این پستت به دلم نشست.
یه حسیه که تک تک ماها چون درکش میکنیم به دلمون هم میشینه!
خوش به حالت که میتونی انقدر راحت و روان حرف دلت رو بزنی .
من فکر میکنم این نعمتیه که حداقل بعضی از ما پسرا نداریمش.


این دلم پره ...هم دققیا از جایی پره که هیچگی پیدا نمیشه که پر نباشه.مینا همه چی داغون شده.

من حتی وقتی میبینم که اکثر مردای این روزها دلشون از دست این اقتصاد خونه احساس میکنم مردونگیشون زیراین همه سختی و بی پولی خرد میشه.

مینایی کاش یکی به فکر ما بود.
مادیات مهم نیست.
اما وقتی این مادیات میتونه روح و روان یه مرد یه دختر یه زن رو به هم بریزه یعنی خیلی مهمه.
فکر میکنم الان دققیا این ماذدیات روح همه مون رو به هم پاشیده.
این اقتصاد بیمار به قول تو داره آزارمون میده.
یه جورایی اهدافمون هم پولکی شده.
این پارتی بازی های کلان امیدمون رو ازمون گرفته.
این دانشگاه های پوچ هدفمون رو پوچ کرده.

من اصولا زیاد اهل درد دل نیستم.
اما احسنت...بااین پستت در دل من رو باز کردی.
فعلا مینایی

سلام کیان...ممنونم.خوب که نه ولی بدم نیستم...
تو چطوری درسا خوب پیش میره؟

اوهوم.منم همین نظر رو دارم...!!!
یه جورایی نشون میده که خلق و خو ی آدما خیلی مهمه.
اصن به مناسب همین خلق و خو هست که آدما با هم میتونن زندگی کنن یا نمیتونن...!!!
منکه جدیدا میگم همه جی بر میگرده به اخلاقیات...!!!

چقدر جالب گفتی درمورد این مادیات.یه جورایی شعار شده که مهم نیست.
اما خیلی مهمه.دقیقا از اهم عواملم هست.

واقعا درمون همینه....!!!
درد بدتر اینه که ما همدرد نداریم.
داریما ولی همدردی که بتونیم ازش برای کمک به این دردامون استفاده کنیم نداریم...
حداقل یکی از مسئولین نیستن که جدای از مسئولیت اداری و سیاسیشون مسئول دل ما و درد ما باشن.
دردایی که باید ریشه کن بشه.
اما همه به فقط به فکر منافع خودشونن...!!!!

بیازم خدارا شکر...
آدم اگه حرف نزنه می میررررررره!!!

قربانت..

فرزانه خانم 6 اسفند 1391 ساعت 21:58

جدی داغونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکی از دغدغه هام همینه مینا. خیلی دوست دارم بهتر باشم. خیلی خیلی

مینا میزنمتا باید عید از تکراری بودن در بیاد. فهمیدی پنج؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جون فزنه نذاری تکراری باشه ها.

راضیه ما رفیق بودیما نوشته فرزانه.
مینا ما فردا میریم خونه مریم خانم ات خالی.

او هوم!!!!!
تو بهترینی...بهتر تر هم میشی...!!!!
ایششششششششششش.
جام اصن هم خالی نیست...!!!!!!!!!!!!

samane 6 اسفند 1391 ساعت 22:21 http://tanha-bodim.blogfa.com

slm minaaaa
chetaroki?
aaakh eqe nazare tolani heshte budam
qosam shoood
mibini rafiq?
ta injam shans nadarem

سلام بدک نیستم...!!!
آخخخخخ.چقه بد شد...!!!!
حالا غصه ت نشه.تاباشه ازاینا باشه...

نههههههه.این چیزا اتفاقه به شانس نیست.
بازم تا باشه ازاینا باشه...

samane 6 اسفند 1391 ساعت 22:26 http://tanha-bodim.blogfa.com

+مینا این روزا حال همه ی ما همینجوریه !
میفهممت رفیق
++بعضی وقتا اینقد ادم مغرور میشه و خودخواه ک فقط ب خودش فک میکنه
فقط خودش واسش مهمه !
+++حرفات درد دارن مینا
نمیدونم چی بگم
فقط سکوت و اینک تو تنها نیستی
حال ما هم همینه !
++++مخوامت پرتا
دوست دارم بیشتر پرتا

آره ...درسته
درد داریم ولی همدردی نداریمممممممممم

بدیش اینه که همه دارن این دردها رو تجربه میکنن و هیچکی هم هیچ کاری نمیکنه...!!!

عجب دنیایی شده.برای همه چیز سهم تعیین شده غیراز دل آدمیزاد...

قربونت بشششششم سمانه جونم.دوست دیرینه!!!!
خدا حفظت کنه...!!!دلمونم برات تنگ شده...

samane 7 اسفند 1391 ساعت 13:39 http://tanha-bodim.blogfa.com

درمقابل تقدیرخداوندچون کودکی یک ساله باش ک هنگامی که اورابه هوامی اندازی میخنددچون ایمان دارد که اورا خواهی گرفت(کورش کبیر)

آخیییییییییییییییییییی!!!!!!!!
خیلی خوشم اومدا...!!!

Mo30 7 اسفند 1391 ساعت 18:14

سلام
هههههههههههههههههههه وبت رو پیدا کردم بالاخره.
پستم رو خوندم حالا بعدا میام کاامنت مذارم.
تو وب کلاس پستای خار مذاری تو وب خودت پستا خش.ای شیطونک

سلاممممممم!!!!
ای بابا !!!!
حالا دیه پیداش کردی...!!!ای داد و بیداد

خب خاطیری وب خودمه....!!!!!!

samane 8 اسفند 1391 ساعت 23:13 http://tanha-bodim.blogfa.com

mina marge khodom kho dobare nazar gozashtam
onam naumade?

عزیزم مرسی.بله گذاشته بودی.
من حواسم نبود جوابتا داده بودم تاییدش نکرده بودم...!!!!

samane 8 اسفند 1391 ساعت 23:13 http://tanha-bodim.blogfa.com

امــروز بـه آنهایــی مــی اندیشم ،
کـه روی شانـه هایـم گریـه کردنـد ..
امــا وقتــی نوبـت بـه مـن رسیـد ،
شانـه خالــی کردنـد .. .

دیگه عادی شده ...

samane 9 اسفند 1391 ساعت 17:28 http://tanha-bodim.blogfa.com

حال و احوال این روزهایم
قاصدکی را می ماند
که دلش حتی
نه به باد
و نه حتی به نسیم
که به یک فوت خوش است ...
بگذارید برود ...

آخی....!!!!

فرزانه 9 اسفند 1391 ساعت 21:23

حاجـــــــــــــی جون بیا دردت به جونم، حاجــــــــــــــــی همدم من...

منظورت نازی جونه؟

برو این شعرا جوات رو برا من نخوووووووون!!!

فرزانه 9 اسفند 1391 ساعت 21:42

خونه پر از رنج سکوته وای دلم تنگه...
گل های باغچه پیش چشمم وای چه بی رنگه
گل توی گلدون باز دوباره داره میمیره
راه نفس رو بغض دیدار به تو میگیره
روزی به چشم تو من بهترین بودم
عاشق ترین بودی عاشق ترین بود

از آشیون دل کندن و رفتن که آسون نیست
در سینه عشق تازه پروردن که آسون نیست
روزی به چشم تو من بهترین بودم
عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم

تقدیم به مینااااااااااااا جونیم.

خیلی این را دوست دارم

وای....خیلی قشنگه منم خیلی خیلی دوست دارمممممم@@@


سلام دوست عزیز. . .
وبلاگ خیلی خوبی دارید. . .
از قلمتون هم خوشمان آمد . . .
اومدم دعوتتون کنم به وبلاگم. خوشحال میشم بیای.
منتظرم .

سلام دوست من...!!!
ممنونم...!!!
چشم حتما میام...!!!

samane 11 اسفند 1391 ساعت 01:52 http://tanha-bodim.blogfa.com

چه تلخ است علاقه ای که عادت شود

عادتی که باور شود

باوری که خاطره شود

وخاطره ای که درد شود ....

واقعا چه سخته....!!!!!

seyyed 11 اسفند 1391 ساعت 01:57 http://hossein72t.blogfa.com/

می دانی..؟
آدم های ِ ساده..
ساده هم عاشق می شوند..
ساده صبوری می کنند..
ساده عشق می وَرزَند..
ساده می مانند..
اما سَخت دِل می کنند..
آن وقت که دل ِ می کنند..
جان می دَهند..
سخت میشکنند..
سخت فراموش میکنند..
آدم های ِ ساده…..

آدم های ساده.....

علیرضا 11 اسفند 1391 ساعت 15:54 http://aloonak14.blogsky.com

سلام مینا.چطوری؟خوبی؟چه خبرا؟

حرفاتو با تمام وجود درک کردم.باتلاق های زندگی که ما تو مقاطع مختلف زندگی توشون گیر می افتیم شاید همون موقع اثرات منفی شدیدشون رو درک نکنیم.اما بعدها یه دفعه متوجه میشیم که چه ضربه های جبران ناپذیری بهمون زدن

سلام...!!!
هی بدک نیستم!!!!
هیچی خبری نیست!!
تو چطوری؟

اوهوم...!!!همین بعدها هستن که آدمو داغون میکنن...
این بعدها و حسرت هاش...!!!!

ممنون از حضورت...!!

مجتبی دلاوری - مجری - بازیگر 11 اسفند 1391 ساعت 21:28

سلام ، آخه نباد بگن ما دارم اسباب کشی مکنم ، بدی خوبی از ما دیدد حلال کند . یا مثلا آدرس جدید بدی یه سری بزنم ، بی معرفت چه بدی از ما دیده بودی که اینکار کردی ؟ حالا اینا هیچی اگه دستم بهت برسه همشهری ..... اصلا هیچی . خوبی حالا ؟ سازی ؟ دیگه از سیاست نمگی چطور شده ؟

سلام...!!!!!!!!!!!!!
ای بابا چکار کنم همشهری خودمونم یهویی شد اسباب کشی کردم...
شما هم که وب نداشتی...!!!!
تازه هنوز اسباب کشیمون کامل نشده که...!!!
خونه ی جدیدم اصن خشو نمیگذره...!!!

نه اصلا و ابدا خوب نیستم...!!!ایشالله شما خوب و خش باشت...!!!

ولش کن مارو چه به سیاست انقد گفتیم چی شد؟
والااااااااااااااا

ر.س 11 اسفند 1391 ساعت 22:07

سلام ضعیفه..
حالم خوب نی ضعیفه..
دارم مرم اون دنیا به زودی..
اگه مردم بیای سر قبرما..نری ولم کنی ضعیفه...!!
.
هییییی جوونی کجایی ک یادت بخیر..
مینا پارسال این وقتا رو یادته؟!!!!!
آخییییییییییییییی...تازه صمیمی شده بودیم با هم و همش کنار هم مشستم و گف مزدم..مخصوصا کلاس تاریخ و کلاس کلام شایق که نامه نگاری مکردم..نوشته های سرکلاسمونو هنوز نگه داشتم..خودکار بنفشه رو یادته؟!!!
استراحتگاهم تازه رونق گرفته بود و مخاستم شایعه کنیم که سوسک داره که فقط خودامون بریم..چه عکساییم گرفتم اونجا..چقه فیگورامون عوض مشد واقعا!!!!
آخییییییییییییییی
.
ضعیفه من رفتم اون دنیا پری گریه زاری نکنیا!!خب؟!!
(دل دنیا رو خون کردم که اینجوری من رفتم/تموم دلخوشیهاتو با رفتن گرفتم/هیشکی برای تو شبیه من نبوده/دنیا چه بی رحمی نذار ضعیفه تنها بمونه!!!!!)

سلام آغا...!!!
آخخخخخخ تگو ایطر دلم یه حالی مشه....!!!!
چته اغا نبینم مریض باشی.اینا هشم اثرات دوریه...!!!

آخیییییییییی....آره یادمه....
چقد یهویی صمیمی شدیم...!!!!
یاشد بخیر .اتقعا چیزی دیگه ازش نمونده....!!!
شما خو حالا کلاستون بالا رفته همش دست فائزه خانوم رو میگیرت و از باهم بودن گریزون هستت!!!!
شاید ما ناخش شدم براتون.شایدم خشتون نیست محل ما بذارت...!!!
خشو باشت رفیق!!!


آخییییییییییییییی....نه زیاد خودما اذیت نکنم.
سعی مکنم یکی آغای خوب و فا ففا پیدا کنم...که همیشه پیشم بمونه.
من ازاولم اشتباه کردم ضعیفه یتو شدم.تو خیلی پیر و فرسوده بودی
از قیافت مشخص بود که سرطان میگیری...!!
منم شانس آغا نداشتم...!ای داد و بیدااددددددددد

امیر 12 اسفند 1391 ساعت 19:02 http://iam-amir.blogfa.com

مرسی که اومدی...ناشکری نکن دیگه...سر گرمی شما خیلی بهتره...آیوپد و آی فون 5 و تبلت و اندروید و ...بابا وضعتون خیلی خوبه...

خواهش...!!!!

نوچ!!!!!!!نوچ!!!!!!

امیر 13 اسفند 1391 ساعت 09:06 http://iam-amir.blogfa.com

از کل این چیز ها فقط صداشون خفن می شه


ای ی ی ی ی ی ی ی ی چندشم شد!!!

ر.س 13 اسفند 1391 ساعت 19:06

ضعیییییییییفه سلوم..
ضعیفه سردرد دارم مپوکم..(تا حالا دیده بودی کسی از سردرد بپوکه؟!!!حالا بیوین!!!)سرکار که اومدی یتا دوا جوشوندنی برام درست کن..خب؟!!!!!
.
هاان یهویی صمیمی شدیم..جالبه که من تا آخرا ترم یک اصلا ندیده بودمت هنوز درست حسابی بعدشم یهو از بهمن دوست شدیم با هم!!!!
نخیرم شما کلاستون بالا رفته همش مرد مچسبد به ریحانه خانم و اصلا یادتونه ما نیست!!!یادتونه اون روزاتون رفته!!تازه فکرمکنی نفهمیدم که امروز داشتد با زکیه پرتقال پوست مکردت و مخوردت!!!؟!!!!
.
ضعیفه ی فی ففا بذار حداقل سرم بذارم زمین بعدش برو دنبال فی ففاییت!!!ایییییییییی خدا من برم به کی بگم...

سهلوم!!!!
آخخخخخخخ هان من چندبار پوکیدم از سردرد و منقرض شدم و دبواره ایجاد شدم!!!!!!

چشششششششش آغا!!!!
آخخخخخخخ الاهی چشم بصیرت نداشتی بیوینی مناااااااا

اوخ!!ریحانه خانوم کی هستن؟هیچکی خو راسیه خانام نمشه!!!

هههههه سرکلاس رو میگی؟
سرکلاس خو نمشد تعارف کنیم با اون استاد غاسمی بد خلق!!!!

نهههههههههههه.
من یا تو یا هیچکس دیگه!!!!!!!

samane 13 اسفند 1391 ساعت 19:08 http://tanha-bodim.blogfa.com

سُـڪوٺ خواهـґ ڪرב

وُ از یاב خواهـґ بُرב

آפֿچه رآ ڪهـ به پایآפֿ رسیـב ،

وَ شروع خوآهـґ ڪرב

آפֿچه را ڪهـ בوباره بهـ اِٺماґ مے رسَـב....!!!


مثه همیشه زیباااااا...

فرزانه 14 اسفند 1391 ساعت 11:34

وخیز بیا مینا آپممممم.
الهی خوشکت بیات.


اپ نبودی خوووووووووو

Mo30 14 اسفند 1391 ساعت 20:58

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام به ضعیفه
چه اسم خشی سلطون برات انتخاب کده.
اقا من پستت خوندم ولی نمیدونم باس چی بگم.قشنگه بسی هم فشنگه فقط پری بالاتر سوات من حرفیدی.
اغا من بهت بگم نه نه جوووون؟؟؟
اوی تو وب کلاسم پست بذار حالا دیه کتک مخوریاااااا
اگه زارچی هستی اینو کاملش کن.
دوموووووماد ای شاخ شمشاد جشن عروسی مبارکتت باد....باقیش بگو

سلام مینا خانوم!!تکرار کن پسرم!!!
بالاتر از سوات شماهه؟
آخه ببین من که از دل حرف زدم که بر دل بشینه...!!!
به سوات نیاز نداره که!!

نههههههه خودت ننه جون هستی!!

شما خو هشتی!!!!
وا...هرچی فکرش کردم نشدئ کاملش کنم یعنی زارچی نیستم؟

alireza 15 اسفند 1391 ساعت 18:59 http://bia-bia2.blogfa.com

سلام عزیزم اگه خواستی تبادل لینک کنیم.ممنون به منم سربزن

سلام.
باشه...!!!

fateme 16 اسفند 1391 ساعت 17:43 http://www.friday.loxblog.com

سلام وبت قشنگه به منم سر بزن دوست داشتی لینکم کن

سلام.
باشه...!!مرسی

ر.س 16 اسفند 1391 ساعت 19:37

سلام ضعیفه..
خوبییییییییییی؟!!!
خداییش راس مگن چه اسم برازنده ای داریا...ضعییییییییییییییییفه!!!

جدددی؟!!!!البته من خو میدونستم هیشکه مثل من نمشه ولی حالا شک کرده بودم گفتم بپرسم!!!!!!

چرا اگه مخاستی مشد تعارفم بکنی!!!!معلومه نمخاستی!!!!!!!

سلام مردک من!!!

مرگ!1خفه!!!

اوه!!!!!خوب شد پرسیدیاااااااا...!!!!

تو خو اصن پرتغال خوبت نیست!!هه؟

روژان 16 اسفند 1391 ساعت 20:51 http://deeee.blogfa.com

سلام مینا جون
وب خوشملی داری
با تبادل لینک موافقی؟

سلام...!!!

بله حتما...

samane 16 اسفند 1391 ساعت 23:20 http://tanha-bodim.blogfa.com

slm mina
khoboki rafiq?
ch khabaroka?!

samane 16 اسفند 1391 ساعت 23:21 http://tanha-bodim.blogfa.com

بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی !
+upam mina
++bia zodi !

آخیییییییی...
چشم میام البته فک کنم دیه آپت خیلی ازش گذشته باشه

چشنم میام.فقط فک کنم اپت دیه قدیمی شده !!

فزنه 21 اسفند 1391 ساعت 08:01

حاجی جون بیا

قسم خوردی هنگام جدایی حاجـــــــــی همدم من

بهار و با پرستوها میایی حاجــــــــــی همدم من

پرستوها برگشتن به خونه حاجــــــــــی همدم من

بهار اینجاست حاجی جان کجایی حـــــاجی همدم من

حاجی جون غم و چشم انتظاری حااجی همدم من

فقط این مونده از تو یادگاری چاجی همدم من

حاجی جون بیا برگرد به خونه حاجی مهربونم

بیا ای نازنین دردت به جونم حاجی همزبونم








کوووووووووفت!!!
بیشعورک!!!

قربونت حاجی پر طلایی!!!
شعره خودت سرودی؟باعقش سرودی؟

seyyed 21 اسفند 1391 ساعت 14:48 http://hossein72t.blogfa.com/

سلام مخت من شعرو کامل کنم
عروس ای تاج طاووس جشن عروسی مبارکت باد
ولی من زارچی نیستمه
اهنگم خو خیلی قشنگه

تاج طاووس؟

زارچ فقط فرشته داره!!!حواست باشه...!!

بله خعلییییییییییییییی

فرزانه 22 اسفند 1391 ساعت 20:04

شعرش جواته خو حاجی جون.
این شعرا را خو نمشه با عقش سرودید.

هان خیلی...
نه ولی با عشق بود..

samane 22 اسفند 1391 ساعت 22:12 http://tanha-bodim.blogfa.com

slm
khoboki?
damet garm !
yata u budi k miomadi
inam kho bakelas shodi o namiay veb!
dg nagu ma bimarefatim
khoshet bashe vrafiq
barat aramesho arezu mikonam

سلام....
مرسی.......
نه عزیزم......اختیار داری/من خو هستم این دور و برا فقط یه ذره وب و اینا حوصلم کم شده...!!!

قربونت عزیزم.
منم هم چنین...
بیادت هستیم رفیق...
یاعلی..

سلام مینا جان
واقعا از خوندن پیامت خوشحال شدم. البته شرمنده که دارم انقد دیر جواب میدم. نبودم یه مدتی. اصلا ستون نظراتو باز نمی کردم اما به آدرس قبلیت رفتم نظرم گذاشتم. من فکر کردم تو رفتی.
خلاصه خواستم بگم که هستم هرچند سرم خیلی شلوغه و واقعا وقت نمی کنم. اما امیدوارم که بتونم ادامه بدم.حتی در حد کپی کاری.

سلام علی...
اوهوم.میدونم که یه مدتی نبودی...!!!
ممنونم...الانم که اومدی واقعا خوشحال شدم ازحضورت...

نه اون وب که مال من نیست.

آخی...منم امیدوارم که با انرژی دوباره شورع کنی...!!!

خوشحال میشم زود برگردی.
یاعلی..

✘سمانه✘ 24 اسفند 1391 ساعت 16:17 http://tanha-bodim.blogfa.com

slm
khobi mina?
kojaii rafiq !
nisti !!!

سلام رفیق..
چه کنیم درگیریم رفیق...
شرمنده...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد